|
جلسه شش |
ص66 تا ص 79 | تا ابتدای "اثبات ولایت فقیه" |
پنج شنبه 93/4/17 - ساعت 22:15 إلی 23:30
برادران و خواهران محترم! 1- نقدها، سؤالات و نکات خود و 2- برداشت شما از مطالب و خلاصۀ بحث این جلسه را لطفاً تا قبل کلاس یا در نیم ساعت ابتدای کلاس، در قسمت نظرات همین پست درج بفرمایید.
ناظر
با سلام و عرض ادب و احترام
طاعات و عبادات تان مقبول درگاه حق
عذر خواهم از تأخیر.
خلاصه بحث این جلسه:
در جلسه ی قبل 3 دیدگاه درباره ی مشروعیت ولی فقیه و نقش مردم در حکومت اسلامی گفته شد. هم اکنون به بررسی و تحقیق آن ها می پردازیم.
2 شرط لازم و ضروری در این تحقیق:
الف. تحقیق بدون پیش داوری و تأثیر پذیری از جوّ حاکم/ ب. استناد به قول و عمل پیشوایان دین نه به قول و عمل مسلمانان.
نظریه سوم می گوید مشروعیت دهی به حاکم از طرف مردم است که با رأی خود تعیین می کنند. آنها با اختصاص دادن کلمه ی اولی الامر در آیه ی "اطیعوا الله و ..." به دوازده امام (ع) می گویند که شارع مقدس در مورد حکومت در زمان غیبت حکمی را وضع نکرده و انتخاب حاکم بر عهده ی مردم گذاشته شده است. هم چنین با استناد به حکم فقهی "مردم مسلط بر اموالشان هستند" گفته اند مردم حق دارند خودشان حاکم حکومت دینی را تعیین کنند. و یا گفته شده در جریان غدیر مردم با حضرت علی (ع) بیعت کردند که به معنی مشروعیت بخشی به ایشان است. آنها با سوء استفاده از جمله ی امام (ره) "میزان رأی ملت است" اگر مردم بگویند ما نظام ولایت فقیه را نمی خواهیم و اصل ولایت فقیه را قبول نداریم همه چیز را تغییر خواهند داد.
اولاً بر اساس آیه ی اولی الامر اطاعت از پیامبر(ص) و ائمه معصوم (ع) واجب شده است. از طرفی حضرت مهدی (عج) در نامه ای مشخص کردند که برای امور واقعه به "راویان حدیث" مراجعه شود. هم چنین حدیثی از امام صادق (ع) تمام شئون حکومت را در زمان غیبت به "راوی حدیث" نسبت داده اند. پس شارع مقدس در زمان غیبت برای اداره ی حکومت اسلامی به صورت عام مشروعیت داده است.
دوماً بر اساس احکام اسلامی مردم بر اموال و جان خود مسلط نیستند. مردم حق ندارند به جسم خود آسیب بزنند و خودکشی گناه است. و این طور نیست که هر طور که خواستند بتوانند با اموالشان برخورد کنند و در قران خداوند مالک تمامی خلقت ذکر شده است. از طرفی اگر مردم حق تعیین حاکم را داشته باشند و فردی را انتخاب کردند که غیر مسلمان بود یا به احکام و قوانین دین آگاه نبود چه می شود! باز هم آن فرد از دید اسلام مشروعیت دارد!!!. بیعت کردن فقط اعلام آمادگی و همراهی با حاکم شرعی است.
سوماً در قانون اساسی اصل ولایت فقیه "اصل تغییر نا پذیر" یاد شده و امام (ره) بارها در این موضوع سخنرانی داشته اند. و این جمله از ایشان "میزان رأی ملت است" مؤید موضوعی دیگر است.
پس نظر سوم اشتباه است.
همان طور که گفته شد خداوند مملوک است. با دلایل اثبات ولایت فقیه این حق به فقیه جامع الشرایط داده شده، یعنی نصب عام است و مشروعیت به شخصی که داری ویژگی هاست داده شده. یافتن این شخص با این ویژگی ها به معنای "کشف" است. همانند کشف هلال ماه در ابتدای ماه رمضان. یعنی که شخص با این ویژگی ها وجود دارد و فقهای مجلس خبرگان ایشان را کشف می کنند. تحقق و ایجاد حکومت با پذیرش و قبول مردم است. همان طور که در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) این طور بود.
با سپاس
رحمانی
بنام خداوند بخشنده مهربان
باسلام خدمت استادمحترم ودوستان گرامی
ازبین سه دیدگاهی که در باب نقش مردم در حکومت اسلامی در زمان غیبت ونظام ولایت فقیه وجود دارد نظر اول درست است یعنی به اعتقاد ما اصل تشریع حکومت وحاکمیت فقیه ازطرف خداوند وامام زمان(ع)است وهمچنین تعیین شخص آن هم باید به نوعی به امام زمان و اجازه آن حضرت انتساب پیداکند.اما تحقق واستقرار حاکمیت وحکومتش بستگی به قبول و پذیرش مردم دارد.
به این دلیل که خدا مالک حقیقی ماست بدیهی است که لازمه ی حکومت گرفتن و بستن و زندانی کردن و مالیات گرفتن و مجازات کردن و.... است بنابراین حاکم برای انجام این کارها باید از مالک حقیقی انسانها یعنی خدای متعال اجازه داشته باشد.
نصب حاکم نصب عام از سوی خداست یعنی صفاتی برای حاکم بیان شده ومابا تحقیق کردن باید وجود آن صفات را درافراد موردنظر کشف کنیم و یک نفر را انتخاب نماییم.
تا اینجا معلوم شدکه مردم هیچ نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت فقیه ندارند.
اما مسئله ی تحقق و استقرار بخشیدن به حکومت وحاکمیت فقیه تماما به پذیرش جامعه ومقبولیت مردم بستگی دارد.
اما عده ای معتقدند که رای مردم مشروعیت آور است حال اگر فرض کنیم مردم کسانی چون یزید ورضا خان پهلوی را انتخاب کردند چه؟
پس میتوان گفت که این اعتقادباطل است وتنها آرای مردم مشروعیت آور نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت استاد گرامی ودوستان محترم
خلاصه ی جلسه ی هفتم صفحات 79تا96:
مسئله ای که در ارتباط با اداره امور جامعه هم برای پیامبر(ص)وامام معصوم وهم برای فقیه وجود دارد بحث ولایت تشریعی آنان است.
ومیدانیم که ولایت تکوینی فقط از آن خداوند است.
ولایت تشریعی یعنی ولایت قانونی یعنی این که فرد حق تصرف در زندگی افراد جامعه را بوسیله ی وضع و اجرای قوانین داشته باشد ودیگران ملزم به تسلیم دربرابر اوباشند.
ازآنجا که مسئله ی ولایت فقیه دنباله ی بحث امامت است برخی تصور کرده اندمسئله ی ولایت فقیه از مباحث اصول دین و علم کلام است بنابراین مانند بحث اثبات وجود خدا هر کسی خودش بایدبرودوتحقیق کندوخلاصه این که این بحث تقلیدی نیست.
اما همانگونه که در جزوه مطالعه کردیم به دلایلی این تصور نا به جاست.
به هر حال باید توجه داشت که موضوع اثبات ولایت فقیه یک موضوع تخصصی است که تحقیق در آن ابزارها وتخصص خاص خود را می خواهد.
ادله ی اثبات ولایت فقیه به دو دسته تقسیم میشوند:1-ادله ی عقلی2-ادله ی نقلی
دلیل عقلی اول:
1-ضرورت وجود حکومت برای جلوگیری از فساد.بی نظمی.هرج ومرج....
2-در راس حکومت ایده آل ومطلوب امام معصوم علیهم السلام وجود دارد.
3-انتخاب نزدیکترین مرتبه به حدمطلوب در صورت دسترسی نداشتن به حدمطلوب وایده آل آن امر
4-نزدیکی یک حکومت به حکومت معصوم(ع)در سه امرمتبلور میشود:
فقاهت.تقوا.کارآیی در مدیریت
دلیل عقلی دوم :
1-ولایت بر مالها وجانهای مردم تنها حق خدای متعال است وولایت فقیه بانصب واذن خداوند مشروعیت می یابد
2-این حق تصرف در اعراض ونفوس مردم از سمت خدا به پیامبر(ص)وامامان(ع)داده شده است
3-زمانی که مردم از وجودرهبر معصوم محروم اندخداوند اجازه ی اجرای احکام اجتماعی اسلام را به کسی دیگر داده است
4-فقیه جامع الشرایط یعنی کسی که صلاحیتش در دوامرتقوا وکارآیی در مقام مدیریت از دیگران بیشتر است.
باتشکروالتماس دعا