باتوجه به متن جزوه می
توان گفت در ابتدای انقلاب در بین نیرو های پیرو خط امام تفاوت های عقیدتی زیادی
بر سر میزان اقتدار و حوزه ی اختیارات حکومت اسلامی و در راس اون ولی فقیه وجود
داشته است.دلیل این مسئله رو می شه در عدم تبیین مسائل و احکام مربوط به حکومت
اسلامی در تاریخ تشیع به دلیل عدم حضور علما و فقهای شیعه در راس امور حکومت داری
جست و جو کرد. به همین دلیل هم ما مشاهده می کنیم که حتی بسیاری از روحانیون و
اساتید حوزه های علمیه در ابتدای انقلاب هم بعضا دیدگاه و نگرش صحیح و کاملی نسبت
به مباحث حکومتی نداشتند.
مباحث مورد مناقشه در بین
نیرو های خط امام در دو حوزه بررسی می شود:
1-احکام اولیه ی شرع که توسط شارع برای روابط موجود
در زندگی و جامعهوضع شده است.
2-احکام ثانویه که در مواقع عسر و حرج و اضطرار به
جای احکام اولیه وضع می شوند و حالت موقتیدارند.
نظر عده ای از نیروهای
پیرو خط امام این بود که ولایت فقیه ولایت فقه است و حکومت تنها برای اجرای ظاهری
احکام و نیز احکام اولیه به وجود آمده است و حق قانون گذاری و یا احیانا
کنارگذاشتن برخی از احکام اولیه به خاطر مصلحت و صلاحدید امور حکومتی ندارد
دسته ی دوم گروهی بودند
که دست دولت و حکومت اسلامی را در وضع قوانین و لولیح و دستورالعمل ها باز می
دیدند و عقیده داشتند که حکومت اسلامی در مواقع نیاز می تواند از چهارچوب ها و
قواعد حاکم بر اصول اولیه ی اسلام عبور کند و به وضع قوانین متناسب با نیاز های
جامعه بپردازد.
حال بعد از این مقدمه نظر
شخصی بنده:
به گفته ی امام خمینی(ره) ولایت فقیه یعنی همان ولایت رسول الله(ص) است..
یعنی اعمال قدرت و نفوذ
در تمامی شئون و ابعاد حکومت داری و اداره ی جامعه. به گفته ی امام خمینی (ره)
"مبنای مشروعیت احکام حکومتی مصلحت اندیشی نظام حکومتی است." حکم ولایتی
حکمی است که در اولویت بالاتر ازهر حکم دیگری قرار می گیرد.حکومت اسلامی می تواند
با توجه به مصلحت هر تصمیم را برای پیبرد اهداف خود بگیرد و در جامعه اجرا کند.می
تواند در صورت نیاز یکسری از حرام ها را حلال کند و برخی از حلال ها را حرام.
به نظر بنده معنی ولایت
مطلقه فقیه آن است که در بالا ذکر شد.
۱۵ تیر ۹۳، ۱۲:۳۱
پاسخ:
متشکر
باید توجه داشت که احکام حکومتی نیز جزئی از همان چهارچوبها و قواعد فقهیه است و خروج از چارچوب قواعد و اصول فقهی نیست.
در خصوص مصلحت هم اینگونه نیست که «هر تصمیم را برای پیبرد اهداف خود بگیرد» بلکه آن نیز ضابطه مند است
این مقاله را در خصوص احکام اولیه ثانویه و حکومتی ببینید
به نام خالق هستی با سلام خدمت استاد ودوستان دانشجو
امام دران زمان که هنوز صحبتی از قانون قطعی نبود نمیتوانستند جامعه را به حال خود واگذارند به همین دلیل ازاحکام ثانویه(حرام ها را حلال کند و برخی از حلال ها را حرام.) که به مصلحت مردم(مصلحت اندیشی) بود استفاده کردند که گروهی بابرداشت نابجا از کلمه مصلحت واعتقاد به محدودبودن اقتدار ولی فقیه وحکومت موجب بروز مشکلاتی در جامعه شدند. ولایت مطلقه فقیه وتاکیدبراینکه دولت براساس مصلحت اندیشی حکومت میکند به نظر بنده کار بسیار درستی بوده در ان زمان گاهی مشکلاتی پیش امده که مجبور به لغو موقت احکام اولیه(احکامی که فقها بر اساس قران در مورد انها فتوا میدادند)میشدند اما در مورد تغیر نخست وزیری بعد از دوباره رئیس جمهور شدن رهبر فعلی جمهوری اسلامی: نظر امام بعد ازنامه سپاه درباره تغییرنکردن نخست وزیر کاملا به جابوده چون اگر ان زمان نخست وزیر تغییر میکرد اعضای کابینه دولت هم قابل تغییر بوده واگر این اتفاق می افتاد حداقل زمان برای تشکیل کابینه و روی کار امدن دولت یک یا دو ماه طول میکشیده که باعث عقب افتادگی درجنگ میشد. حداقل باید فردی (وزیری)وجود میداشته تابااعلام مواضع و دستورهای صحیح به عوامل زیر دست باعث پیروزی درجنگ شود اما باتغییرنخست وزیرشاید میتوان گفت دیگرجای پیروزی وجود نداشت ودران شرایط تغییرنخست وزیر کاملابه ضرر ایران و مردم بوده. پس امام با اینکه شایدمخالف نخست وزیری موسوی بودند اما برای مصلحت اندیشی بر روی کار ماندن میرحسین موسوی را ترجیح دادند.
۱۴ تیر ۹۳، ۰۰:۰۳
پاسخ:
متشکر، در ابتدای تحلیل گفته
اید:
«امام
دران زمان کههنوز صحبتی از قانون قطعی نبود
نمیتوانستند جامعه را به حال خود واگذارند به همین دلیل ازاحکام ثانویه(حرام ها را
حلال کند و برخی از حلال ها را حرام.) که به مصلحت مردم(مصلحت اندیشی) بود استفاده
کردند»
که ابهاماتی دارد:
1.آیا
منظورتان این است که صدور احکام به دلیل نبود قوانین در ابتدای انقلاب بوده است؟
2.آیا
حکم ثانویه به معنای (حرام ها را حلال کند و برخی از حلال ها را حرام) است؟
همچنین نوشته اید:
ولایت مطلقه فقیه وتاکیدبراینکه
دولت براساس مصلحت اندیشی حکومت میکند به نظر بنده کار بسیار درستی بوده در ان زمان
گاهی مشکلاتی پیش امده که مجبور به لغو موقت احکام اولیه(احکامی که فقها بر اساس قران
در مورد انها فتوا میدادند)میشدند
1.ولایت
فقیه به معنی مصلحت اندیشی نیست، مصالح نظام نیز دخیل است و باید به مصالح توجه نمود
که این متفاوت از مصلحت اندیشی است
2.نوشته
اید در آن زمان، آیا منظورتان این است که چون اوایل انقلاب شرایط خاص و اضطراری بوده
است احکام اولیه تعطیل می شده اند و مثلا امروز اینگونه نیست؟
3.توجه
نمایید که بحث حکم حکومتی، ولایت فقیه و مصلحت یک بحث کاملا پیچیده فقهی است و نه سلیقه
ای تا بگویید به نظر من ....
به نظر می رسد تفاوت های احکام
اولیه، ثانویه و حکم حکومتی و همچنین مصلحت شفاف نشده است برای مطالعه بیشتر می توانید
به این مقاله رجوع کنید
و بار دیگر تحلیل خودتان را بنویسید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
امام خمینی (ره) : « تا شرک و کفر هست،مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم »
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان.
باتوجه به متن جزوه می توان گفت در ابتدای انقلاب در بین نیرو های پیرو خط امام تفاوت های عقیدتی زیادی بر سر میزان اقتدار و حوزه ی اختیارات حکومت اسلامی و در راس اون ولی فقیه وجود داشته است.دلیل این مسئله رو می شه در عدم تبیین مسائل و احکام مربوط به حکومت اسلامی در تاریخ تشیع به دلیل عدم حضور علما و فقهای شیعه در راس امور حکومت داری جست و جو کرد. به همین دلیل هم ما مشاهده می کنیم که حتی بسیاری از روحانیون و اساتید حوزه های علمیه در ابتدای انقلاب هم بعضا دیدگاه و نگرش صحیح و کاملی نسبت به مباحث حکومتی نداشتند.
مباحث مورد مناقشه در بین نیرو های خط امام در دو حوزه بررسی می شود:
1- احکام اولیه ی شرع که توسط شارع برای روابط موجود در زندگی و جامعه وضع شده است.
2- احکام ثانویه که در مواقع عسر و حرج و اضطرار به جای احکام اولیه وضع می شوند و حالت موقتی دارند.
نظر عده ای از نیروهای پیرو خط امام این بود که ولایت فقیه ولایت فقه است و حکومت تنها برای اجرای ظاهری احکام و نیز احکام اولیه به وجود آمده است و حق قانون گذاری و یا احیانا کنارگذاشتن برخی از احکام اولیه به خاطر مصلحت و صلاحدید امور حکومتی ندارد
دسته ی دوم گروهی بودند که دست دولت و حکومت اسلامی را در وضع قوانین و لولیح و دستورالعمل ها باز می دیدند و عقیده داشتند که حکومت اسلامی در مواقع نیاز می تواند از چهارچوب ها و قواعد حاکم بر اصول اولیه ی اسلام عبور کند و به وضع قوانین متناسب با نیاز های جامعه بپردازد.
حال بعد از این مقدمه نظر شخصی بنده:
به گفته ی امام خمینی(ره) ولایت فقیه یعنی همان ولایت رسول الله(ص) است..
یعنی اعمال قدرت و نفوذ در تمامی شئون و ابعاد حکومت داری و اداره ی جامعه. به گفته ی امام خمینی (ره) "مبنای مشروعیت احکام حکومتی مصلحت اندیشی نظام حکومتی است." حکم ولایتی حکمی است که در اولویت بالاتر ازهر حکم دیگری قرار می گیرد.حکومت اسلامی می تواند با توجه به مصلحت هر تصمیم را برای پیبرد اهداف خود بگیرد و در جامعه اجرا کند.می تواند در صورت نیاز یکسری از حرام ها را حلال کند و برخی از حلال ها را حرام.
به نظر بنده معنی ولایت مطلقه فقیه آن است که در بالا ذکر شد.