اصول و مبادی سیاست اسلامی(قسمت دوم)


برگرفته از کتاب "فلسفه سیاسی اسلام" اثر محمد جواد نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

ب) انسان شناسی

بر خلاف نگرش مادی که در آن انسان به مثابه حیوانی است که تمام رشد و ادراکات او درباره امور مادی است و هستی منحصر در همین عالم مادی می باشد . در نگرش اسلامی انسان جایگاه بلندی دارد که در تبیین آن می توان به محورهای ذیل اشاره کرد .

1-   انسان آفریده ای مجهز به نیروی اراده و اختیار است که باید مسیر تکامل خود را در پرتو راهنمایی های عقل و شرع برگزیند . بنابراین به کارگیری شیوه های حصر و سلب آزادی علاوه بر آنکه انگیزه کار و فعالیت را ضعیف می کند و قوه ابتکار و خلاقیت را نابود می کند نوعی ستیزه جویی با اراده حکیمانه الهی تلقی می گردد . از سویی مانع رشد شخصیت و شکوفایی و بالندگی استعدادی خداداد افراد می شود و از سوی دیگر منجربه رکود  و عقب افتادگی می گردد .البته عدم رعایت حدود عقل و شرع که متضمن مصالح واقعی فرد است ، و تجویز هر گونه بی بند و باری و هوس رانی به نام دفاع از آزادی نیز نتایج وخیم دیگری به بار می آورد که زیان آن به هیچ وجه کمتر از فشارها و محدودیت های بی جاست و در یک جمله ، افراط و تفریط هر دو زیان بار است .

2-   شرافت انسان به روح ملکوتی اوست و امتیاز او بر سایر حیوانات ، مرهون ویژگی های انسانی وی می باشد ، که خاستگاه ارزش های معنوی و الهی به شمار می روند . قوای حیوانی و انسانی در واقع زمینه ساز رشد و کمال معنوی انسان و ابزارهایی برای نیل به سعادت و جاودانگی اند . لذا باید در سیاست گذاری و مدیریت جامعه ، اولویت و اصالت را به ارزش های معنوی داد و هیچ گاه نباید اصل را فدای فرع ، و هدف را فدای وسیله ساخت . تلاش اقتصادی و نیل به توسعه ، باید در محدوده اهداف معنوی باشد و تامین منافع مادی نباید موجب پایمال کردن مصالح انسانی گردد ، بلکه باید حتی المقدور در راستای مصالح انسانی و مقدمه ای برای توسعه و تحقیق بینش های الهی و ترویج ارزش های معنوی قرار گیرد .

3-   ویژگی های ضروری برای کارگزاران حکومتی ، در سایه تعالیم اسلامی بهتر تامین می شود . مثلا مدیری که با اخلاق اسلامی و با روح توکل و اعتماد بر قدرت لایزال الهی تربیت شده باشد ، هنگام بروز بحران ها خود را نمی بازد و طبعا تصمیم های عاقلانه تر و سنجیده تری اتخاذ می کند ، بهتر می تواند روحیه زیردستان را تقویت نماید و آنان را به فرجام نیک ، امیدوار و از یاس و خدباختگی نجات دهد . چنین فردی تحت تاثیر تملق گویی ها قرار نمی گیرد و با رفتار متواضعانه و دلسوزی ، علاقه کارمندان را جلب می کند و در نتیجه موجب افزایش تلاش بدون آنکه به کسی ستم شود ، می گردد .

4-   انسان میان دو بی نهایت قرار دارد . او موجودی مختار است که از سویی شایستگی دریافت وحی و الهام الهی را دارد و از سوی دیگر می تواند آن چنان سقوط کند که به مرتبه اوجهل ها برسد .

5-     جسم و روح انسانی با هم مرتبط ، و به یک معنا متحدند و از این روی ، مدیریت و تدبیر امور جسمانی و روحانی باید هماهنگ باشد .

6-   در اندیشه اسلامی بر خلاف اندیشه لیبرالیستی ، خودبنیادی و خود آیینی بشر نفی شده است . انسان موجودی است که همواره نیازمند هدایت الهی است . در حالی که در اندیشه معاصر انسان به مثابه موجودی خود مختار و خود آیین معرفی می شود .